دی 1387

از"حسین بن علی(ع)" تا "علی بن حسین (ع)"

اسلام آباد- نشست کربلاـ دانشجویان امامیه پاکستان

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب‌العالمین و الصلوه و السّلام علی نبیّنا نبیّ‌الرحمه ابوالقاسم محمد و آله آل‌ا... . سلام عرض می‌کنم به محضر محترم خواهران و برادران عزیز.

السلام علی الحسین و علی علی‌بن‌حسین و علی اصحاب الحسین و علی اولادالحسین و علی شیعه‌الحسین.

سلام عرض می‌کنم به شما فرزندان حسین‌بن‌علی. تشکر می‌کنیم از همه بزرگان و برادران و خواهرانی که اینجا تشریف آوردید و اساتید و دانشجویان محترم از اسلام‌آباد از دانشگاه پیشاور و از نقاط دیگری که مرحمت فرمودید و منت گذاشتید و در واقع ما اینجا جمع شدیم برای ادای احترام که روز شهادت ایشان است و همین‌طور از دوستانی که فرمودند فعالان فرهنگی مکتب اهل بیت هستند در شهرهای مختلف پاکستان. معرفی که بزرگواری کردند و از بنده کردند خیلی بیشتر از واقعیت هستند اگر بنده را بخواهند معرفی کنند باید بگویند که ارادتمند همه شما. عذرخواهی می‌کنم از برادران و خواهرانی که ایستادند یا بیرون از سالن تشریف دارند. من می‌خواستم خواهش کنم اگر زحمتی نباشد برایشان تشریف بیاورند اینجا بنشینند چون شما را که می‌بینم مجبورم زود صحبتم را تمام کنم. اجازه بدهید احساسی که از بودن در میان شما عزیزان به بنده دست می‌دهد برای شما بیان بکنم. من این جمع و این شور و اخلاص شما را که می‌بینم احساس می‌کنم در ایران؛ آن هم نه همه ایران در قلب انقلابیون و شهدای ایران هستم. ذهن من به بیست و پنج سال قبل می‌رود وقتی در شب‌های عملیات در جبهه بچه‌های همدیگر را در آغوش می‌گرفتند، با هم پیمان خون می‌بستند و سلاح برمی‌داشتند، به سجده می‌رفتند و می‌رفتند که دیگر برنگردند، یک چنین شور و اخلاص را امروز نسبت به اباعبدا... در چهره نورانی شما دارم می‌بینم و خیلی خوشوقتم و خداوند را سپاسگزار و خداوند به من توفیق عنایت کرد که خدمت شما برسم و اگر برای بنده هیچ چیز نداشته باشد الّا اینکه چشم ما به جمال شما نورانی شد بنده سپاسگزارم.

خداوند در سراسر عالم، سربازانی دارد که دشمنان حق آنها را نمی‌بینند و درست در لحظه‌هایی که آنها گمان می‌کنند کار دین و کار جبهه حق تمام شده، خداوند به دست سربازانش تاریخ را ورق می‌زند و صحنه‌های جدید متولد می‌شود و یک نمونه اتفاقاتی است که در این دو – سه دهه اخیر در جهان افتاده است. ما در دوره‌ای به سر می‌بردیم که تا چند دهه پیش بلوک غرب و شرق، هم نظام سرمایه‌داری غرب و هم نظام کمونیسم اعلام می‌کردند که دوره دین و اسلام سپری شده، امت اسلام نابود و متلاشی شد و از این به بعد دورة کفر و شرک و استکبار است منتهی دعوا و نزاع چپ و راست سر این بود که کفر شرقی بر دنیا حاکم باشد یا کفر غربی. اما خداوند به دست سربازان خالص خودش مسیر تاریخ را تغییر داد به دست امام و مجاهدین اسلام، شهدای اسلام در شرق و غرب عالم.

امروز باعث افتخار است که پرچم اسلام دوباره بالا رفته و افتخار بزرگتر اینکه این پرچم به دست شیعیان علی و فاطمه و شیعیان اباعبدالله بالا رفته است. امروز خودِ دشمنان اسلام می‌گویند که ما فکر می‌کردیم بعد از سقوط کمونیزم دنیا یکپارچه در اختیار آمریکا و انگلیس و صهیونیزم است فکر کردیم مشکلات ما در جهان حل شده است، اما دیدیم دوباره اسلام بیدار شد، امت اسلام بیدار شد و بعد در تحلیلی که کرده بودند گفتند که مشکل ما در دنیا فقط اسلام است و منشأ مشکل در جهان اسلام هم شیعه است و انقلابیون خط امام هستند و علت اصلی هم در تحلیل‌هایشان این است که شیعه به دو چیز معتقد است به عنوان ابزار و به دو چیز به عنوان هدف، و با اینها نمی‌شود بر اینها پیروز شد. شیعه به لحاظ هدف معتقد به توحید و عدالت است و به لحاظ روش مبارزه، مسلح به دو فرهنگ عاشورا و شهادت و یکی به فرهنگ انتظار و مهدویت است. گفتند اینان کسانی‌اند که جز به عدالت تن نمی‌دهند و مبنای حرکت‌شان توحید و خداپرستی است با شرک و کفر مخالف هستند، با استکبار و ظلم مخالف هستند. با نابرابری و ستم مخالف هستند و در مبارزه هم نه می‌ترسند و نه خسته می‌شوند. نمی‌ترسند چون حسین دارند، و خسته نمی‌شوند چون منتظر عدالت جهانی و ظهور مهدی(عج) هستند.

اعتراف کردند که کربلا یعنی هفتاد نفر در برابر هفتاد هزار می‌ایستند. کربلا یعنی ما را از چه می‌ترسانید؟ از مرگ؟ از اسارت؟ کودک شش‌ماهه تا پیرمرد نودساله ما آماده است. عاشورا یعنی آمادگی مطلق برای فداکاری بدون ترس و تردید. و گفتند مهدویت و انتظار یعنی ما هرچه بخواهیم اینها را مأیوس کنیم که شما بالاخره شکست می‌خورید دنیا دست ماست، ما قدرت داریم، سلاح داریم، پول داریم، امکانات داریم، رسانه داریم، تلویزیون داریم و... آنها خواهند گفت شما هرچه داشته باشید عاقبت پیروزی از آن ماست، و جهان را سراسر عدل خواهد گرفت، شما هرچه می‌خواهید باشید و هرکس که می‌خواهید باشید، آینده برای ماست. تمام جهان در برابر کلمه حق روزی تسلیم خواهد شد که انشاءا... آن روز نزدیک باشد، گرچه پرچم مبارزات جهانی را در این دوره اخیر شیعه بالا برد و این مبارزه مخصوص شیعه نیست و امروز مؤمنین سنی در کنار مؤمنین شیعه هستند. امروز برادران فلسطینی در حماس که اهل سنت هستند در کنار برادران شیعه در حزب‌ا... در کنار هم می‌جنگند و خون هر دو با هم مخلوط می‌شود. در غزه شیعه به سنی کمک می‌کند در جنوب لبنان شیعه به سنی کمک می‌کند و امروز مؤمنین در کنار هم خواهند بودو یکی از برادران حزب‌ا... لبنان چند سال قبل تعریف می‌کرد، می‌گفت وقتی جوانان حزب‌ا... در لبنان آماده شهادت می‌شدند و به عملیات می‌رفتند و به صهیونیست‌ها ضربه می‌زدند و برمی‌گشتند این صحنه حرکت آنها در تلویزیون المنار برای حزب‌ا... پخش می‌شد که اینها با پیشانی‌بند یاحسین به سمت دشمن حمله می‌کردند و بعد جنوب لبنان آزاد شد و می‌گفت از داخل شهرای اشغالی فلسطین خانواده‌های اهل سنت به تلویزیون المنار نامه می‌نویسند و می‌گویند که این حسین که لبنان را آزاد کرد می‌شود بیاید فلسطین را هم آزاد کند. و ایشان می‌گفت که به آنها می‌گفتیم حسین آمده، امروز حسین در خیابان غزه و بیت‌المقدس هم هست، امروز حسین همه جا هست و دنیا را دوباره نام حسین و پرچم حسین آزاد خواهد کرد.

من چند روایت خدمت‌تان می‌خواهم بخوانم، بخش اول راجع به قیام حسینی و بخش دوم برسیم به امام سجاد(ع).

در بخش نخست اولاً دقت بکنیم که خود سیدالشهدا(ع) فرمودند که ما فدای اسلام می‌شویم، ما برای اسلام قیام کردیم. روایتی است از امام حسین که فرمودند هرکس که ما را دوست دارد بداند بخاطر اسلام باید ما را دوست داشته باشد نه مستقل از اسلام. امام حسین فرمودند ما مغازه مستقلی برای خودمان نمی‌خواهیم باز کنیم، فرمودند «أحبّونا بحب الاسلام» ما را دوست داشته باشید بخاطر اسلام. چون ما داریم فدای اسلام می‌شویم. چیست که از حسین عزیزتر است؟ حسین از همه عالم عزیزتر است؟ اما چیست که از حسین عزیزتر است؟ که حسین هم بخاطر او باید کشته شود؟! اسلام. هیچ چیزی در این عالم عزیزتر و شریف‌تر از زینب(س) نیست، هیچ کس شریف‌تر از زینب(س) نیست اما چه چیزی از زینب هم عزیزتر است که بخاطر او زینب باید شلاق بخورد و به زندان برود؟ اسلام است. آن چه ارزشی است که وقتی علی‌اصغر شهید می‌شود سیدالشهدا(ع) دستش را زیر گلوی علی‌اصغر می‌گیرد و این خون را به آسمان می‌پاشد و می‌گوید خدایا پیش چشم تو و برای رضای تو همه چیز آسان است؟! آن اسلام است. امام حسین(ع) فرمودند که «من اَحبَّنا لله»‌ هرکس ما را بخاطر خدا دوست داشته باشد «ورَدنا نحن و هو علی نبیّنا» ما تضمین می‌کنیم او در روز قیامت به محضر رسول‌ا... بیاید «و من احبَّنا للدنیا» اما آنهایی که ما را بخاطر دنیا می‌خواهند و بخاطر منافع‌شان می‌خواهند «فإنَّ الدّنیا لَتسعُ البرَّ و الفاجر» دنیا چیز بی‌ارزشی است، آدم‌های فاسد هم دنیا هم دارند، آدم‌های خوب هم دنیا دارند، دنیا مخصوص اولیاء نیست، دنیا به بدان و نیکان می‌رسد. امام حسین(ع) فرمودند که ما را بخاطر اسلام دوست داشته باشید هدف اسلام است ما هم حتی وسیله هستیم، هدف اسلام است. هدف خودِ اسلام چیست؟ هدف اسلام رهایی بشر،‌ رستگاری انسان، نجات همه بشریت است. هدف اسلام هدایت، رحمت، عدالت و معرفت است. حسین برای اینها شهید شد. امام حسین(ع) فرمودند ما را وسیلة چیز دیگری قرار ندهید. نام ما را وسیله‌ای برای چیز دیگر قرار ندهید. ما وسیله برای اسلام هستیم، باید اسلام عزیز شود و اسلام اجرا شود و بماند. ما می‌رویم تا اسلام بماند. این فرهنگ عاشورا است. اگر امام حسین(ع) می‌فرمایند که ما جز اسلام چیزی نمی‌خواهیم و فرمودند چیزی غیر از اسلام و خارج از اسلام به ما نسبت ندهید، بنابراین همه شیعیان حسین و هر کاری که به نام حسین انجام می‌شود حتماً باید در چارچوب اسلام، احکام اسلام، اخلاق ارزش‌های اسلام و اهداف اسلامی باشد نه چیزی خارج از آن. و بنابراین مداحی برای حسین(ع) و عزاداری برای حسین هم در واقع مدح اسلام باید باشد. تقویت و ترویج ارزش‌های اسلام، قرآن و سنت باید باشد. احترام به حسین(ع) احترام به قرآن و سنت و ارزش‌هاست که خود سیدالشهداء در روایتی فرمودند هرکس از ما و با ماست بداند که باید در زندگی‌اش یک اصولی را رعایت کند. در اقتصاد، در خانواده، در رفتار شخصی‌اش، در مناسبات انسانی و اجتماعی‌اش در عالم سیاست باید این اصول را رعایت کند. فرمودند اگر اصول را رعایت نکنید شیعه ما نیستید ولی ممکن است دوستدار ما باشید. محبّ ما هستید محبّ اهل بیت(ع) ولی شیعه ما ممکن است نباشید. امام حسین(ع) فرمود شیعه بودن خیلی سخت است. محبّ، بله. به بعضی‌ها فرمودند که شما محبّ هستید به ما علاقه دارید اما شیعه بودن هزینه دارد. فرمودند هرکس با ماست بداند اصولی ما داریم، داوری درست در همه امور، انصاف، عدالت، تقوا، ملاک محکم دینی و اعتقادی برای هرکار و هر تصمیمی. خدمت به یکدیگر، فرمودند شیعیان ما کسانی‌اند که با هم خدمت کنند و با هم مهربان باشند. به یاد فقرا باشند. هرکس اضافه دارد به آنهایی که ندارند بدهد. فرمودند اینها کسانی‌اند که مفید برای دیگران باشند و همنشینی با علما و متفکران. فرمودند شیعه ما باید اهل معرفت باشد. و لذا همین‌جا توصیه می‌کنم به برادران و خواهران که حتماً مطالعات اسلامی، تفسیر قرآن، نهج‌البلاغه، روایات، سیره پیامبر و اهل بیت(ع)، تاریخ کشور خودتان، تاریخ شبه‌قاره هند و پاکستان که سرزمین شما به نام اسلام اصلاً تشکیل شده است، تاریخ مبارزات ضد استعماری مسلمین در پاکستان و هند و در منطقه خاورمیانه و در کل جهان اسلام که چه بلایی بر سر اسلام و مسلمین آمد که مقتدرترین امت جهان در این یکی دو قرن اخیر تجزیه شد و تسلیم شد و تقسیم شد بین استعمارگران، انگلیس و فرانسه و روسیه بعد هم آمریکا. آمدند جهان اسلام را تقسیم کردند، خوردند و بردند که هنوز که هنوز است دارند می‌زنند و برمی‌برند و اینها را باید بخوانیم و بدانیم که نمی‌شود شیعه حسین باشیم و نسبت به این مباحث بی‌اطلاع و بی‌ارتباط و فاقد احساس مسئولیت باشیم.

مداحی اهل بیت و ذکر مصیبت اباعبدالله در واقع باید به همین ارزش‌ها و حقیقت‌ها مربوط باشد. به اخلاق و عدالت و انصاف و مهربانی و محبت و... اینها باید رعایت شود و باید بدانیم که قیام اباعبدالله برای تشکیل حکومت اسلامی بود برای مبارزه با تحریف اسلام بود. کدام حکومت؟ همان حکومتی پیامبر در مدینه‌النبی تأسیس کردند و همان حکومتی که علی‌بن‌ابیطالب در کوفه رهبری می‌کرد. کدام حکومت؟ همان حکومتی که نقل شده است که یک وقتی امیرالمؤمنین(ع) آمدند دیدند یک مقداری عسل از یمن برای بیت‌المال رسیده، حضرت اینها را گذاشته بودند یک گوشه‌ای که سهم مردم و فقرا را تقسیم کنند. روزی که آمدند تقسیم کنند دیدند که یکی از ظرف‌های عسل دست خورده، پریشان ونگران شدند، با عصبانیت فرمودند که چه کسی به این دست زده؟ گفتند یکی از بستگان و فامیل‌ها به اندازه سهم خودش برداشته. حضرت فوری او را احضار کرد –از نزدیکان امیرالمؤمنین بود- حضرت به او گفت شما به بیت‌المال و سهم فقرا دست زدید؟ گفت بله آقا من به اندازه سهم خودم برداشتم، سهمی که مثل بقیه من دارم سهم خودم را برداشتم، حضرت فرمودند که تازیانه و شلاق‌شان را بالا بردند و او را ترساندند نزدند. فرمودند «إن کان لک فیه حق» اگر تو در این اموال حقی و سهمی داری مثل بقیه مردم «فلیس لک أن ینتفع بحقّک قبل أن ینتفع المسلمون بحقوقهم» تو حق نداری قبل از بقیه مردم حقت را برداری چون با من نسبت داری و جزو فامیل من هستی. تو باید بایستی همه مردم و مسلمین حق‌شان را بردارند بعد تو هم مثل بقیه مردم حقت را برداری. اگر بیش از حق مردم برداشته بودی دستت را قطع می‌کردی. الآن چون نمی‌دانستی و جاهلانه مرتکب این عمل شدی و بیش از سهمت نبود این بار به تو آخرین اخطار را می‌کنم. از این به بعد حتی سهم خودتان را هم قبل از مردم نباید بردارید.

حسین‌بن‌علی(ع) برای بازسازی چنین حکومتی قیام کرد و شهید شد. آن حکومت اسلامی که یک روز امیرالمؤنین دیدند ام‌ّکلثوم گردنبندی در روز عید قربان بسته است، گردن‌بند خیلی گرانی هم نبود. خلیفه از دخترش – حضرت علی از ام‌کلثوم- «أن کلّ نساءٍ مهاجرین و تزیّنوا بمثل هذا فی هذا العید» آیا این گردنبندی که شما بستی آیا همه دختران خانواده‌های مهاجرین می‌توانند چنین گردنبندی الآن چنین گردنبندی را در روز عید ببندند؟ ام‌کلثوم گفت نه. فرمودند پس تو هم حق نداری ببندی. تو دختر خلیفه‌ای، تو دختر امیرالمؤمنینی. ما و شما بعد از همه مردم ابتدا حقوق همه مردم بعد ما و شما. آنجا دارد که ام‌کلثوم گردنبند را باز کرد و عذرخواهی کرد و گفت من نمی‌دانستم و دیگر تکرار نخواهم کرد.

و نمونه‌ای که خود حسین‌بن‌علی تعریف می‌کنند. روایتی است که از خود سیدالشهداست. امام حسین می‌فرمایند یک روز ماه رمضان بود و یک کسی نزدیک افطار درب خانه ما را زد. من و برادرم امام حسن(ع) نماز خوانده بودیم و مشغول افطار بودیم. یک اعرابی آمد آنجا و گفت من روزه دارم و گرسنه‌ام. مرا اطعام کنید، امام حسین(ع) و امام حسن(ع) او را دعوت به داخل خانه کردند. آوردند سر سفرة خودشان، این فرد فقیر و مسافر را که نمی‌شناختند چه کسی نشاندند. در حین افطار امام حسین(ع) می‌فرمایند دیدم که یک کیسة زردرنگی دستش است که این کیسه آشناست و برای پدر ماست! برای علی(ع) است! از او پرسیدم که برادر این کیسه را از کجا آوردی؟ این کیسه برای کیست؟ گفت هیچی، قبل از اینکه بیایم خانه شما، رفتم مسجد نماز بخوانم یک فقیری، یک درویشی آنجا نشسته بود و داشت نماز می‌خواند مشغول ذکر و دعا بود من در بین نماز رفتم و به او گفتم آقا من گرسنه‌ام به من کمک کن این را به من داد. بعد آمدم باز کنم که آن را بخورم دیدم یک نان خشکی است که باید به زانوهایم تا بشکند و بخورم، این چیست که من داد که من بخورم؟ نمی‌شود این را خورد. امام حسن و امام حسین (علیهما‌السلام) چشمان‌شان پر از اشک شد و به او فرمودند که «إنَّه أبونا» او پدر ما امیرالمؤمنین بود، او خلیفه مسلمین بود «یُجاهد نفسَهُ و هذه الریاضه» او با نفسش مجاهده می‌کند او اهل ریاضت است، او اهل راحتی نیست. او کسی آن کیسه را به تو داد خلیفه مسلمین بود و آن غذای خلیفه بود. سیدالشهداء، امام حسن، امام حسین و حضرت زینب و تمام اهل بیت برای اینکه یک چنین حکومتی نه فقط در مدینه بلکه در سراسر جهان اجرا شود قیام کردند و حرکت کردند. بزرگترین حکومت جهان در آن دوره حکومت امیرالمؤمنین بود. یعنی خلافت علی تقریباً شامل همه کشورهای اسلامی امروز بود. همه اینها جزو حکومت علی بود. یک وقتی فکر نکنید که ایشان داشت در یک منطقه کوچکی داشته حکومت می‌کرده است! چون اکثر فتوحات مسلمین تا قبل از زمان امیرالمؤمنین بیش از هفتاد – هشتاد درصدش انجام شده بود و بعد این هدف، یک هدف جهانی است. این روایت هم خیلی روایت عجیب و زیبایی است که سیهدالشهداء(ع) حتی در مورد حضرت مهدی(عج) این تعبیر را به کار بردند. روایتی نقل شده از سیدالشهداء(ع) که راجع به حضرت حجّت فرمودند که «لو أدرَکتَه لخَدَمْتُهُ ایام حیاتی» اگر من در روز قیام جهانی حضرت مهدی باشم و می‌بودم من به او خدمت می‌کردم و در کنار او در این نبرد شرکت می‌کردم. یعنی سیدالشهدا(ع) می‌فرمایند هدف ما همان هدف مهدی است. عدالت در جهان. در روایت دارد که امام حسین(ع) به شیعه و مسلمین فرمودند «تواصَلوا و تبارّوا» با هم ارتباط داشته باشید، با هم دوست باشید، با هم نزدیک باشید و به هم کمک کنید. «فَوَالَّذی فَلَق الحَبّ لِیأتیَّنَ علیکم وقتٌ لا یجدُ لِأحدکم لدیناره و لا درهمِهِ موضعها» به هم کمک کنید، به خدا سوگند آن روز خواهد رسید که در تمام عالم به دست اهل بیت عدالتی اجرا بشود که فقیری نماند که شما ندانید که درهم و دینار و پولت را به کدام فقیر در سراسر عالم بدهی! اینطور فقر به دست مکتب و به دست مکتب اهل بیت ریشه‌کن خواهد شد. اما هزینه دارد و تا آن موقع باید فداکاری کرد. در روایتی باز از سیدالشهداء(ع) آمده که فرمودند: «إذا خَرَج المهدی» وقتی قیام بزرگ عدالت جهانی شروع بشود آنطور نیست که ایشان موعظه کنند و بقیه بگویند چشم ما تسلیم هستیم. توده‌های مردم قبول می‌کنند و ملحق می‌شوند اما صاحبان قدرت و.ثروت و حکومت‌های فاسد و جنایت‌کاران عالم در برابر او خواهند ایستاد. و سیدالشهدا فرمودند «لم یکن بینَهُ و بین العرب الّا السَّیف» آن روز عدالت با قدرت و با سلاح باید اجرا شود «و ما یستعجلون بخروج المهدی» چیست که مرتب می‌گویید عجِّل علی ظهورک، زودتر ظهور کن، زودتر ظهور کن. می‌دانید وقتی ظهور بکند چه خواهد شد؟ اول آزمایش‌های بزرگ است. شروع آزمایش‌های بزرگ. فرمود «والله» به خدا سوگند «ما لباسُه الّا و لا طعامُهُ الّا الشریع و ما هو الّا السیف و الموت تحت ظلّ السّیف» (0:29:27)

آن یک نبرد است. یک انقلاب بزرگ جهانی است، در برابر این انقلاب جهانی می‌ایستند همان کسانی که الآن در فلسطین و غزه و افغانستان و عراق و... مسلمین را می‌کشند همین‌ها در برابر قیام جهانی خواهند ایستاد به کمک عوامل‌ و ایادی‌شان در کشورهای اسلامی. امام فرمود حکومت علوی، حکومت حسنی و حسینی، حکومت مهدوی که در واقع حکومت نبوی و قرآنی است، حکومت قرآنی خالص است، این است که بر حاکمان سخت می‌گذرد تا بر مردم آسان بگذرد. حاکمان باید ساده زندگی کنند تا مردم بتوانند راحت زندگی کنند. حاکمان لباس غلیظ و درشت می‌پوشند تا مردم لباس خوب بپوشند. حاکمان نان جو و نان ساده خواهند خورد تا مردم نان از بهترین گندم بخورند. اما تا آن لحظه «ما هو الّا السیف و الموت تحت ظل السّیف» عده زیادی از صالحان و مؤمنین شهید باید بشوند و شهید خواهند شد، به بهشت خواهند رفت، هزینه خواهند پرداخت. دنیا به این آسانی و ارزانی غرق در عدالت نخواهد شد. زهد و جهاد برای حاکمان خدمت و عدالت و رشد و تربیت برای مردم.

و اما امام سجاد(ع). بعد از حادثه کربلا یک استبداد و خفقان بی‌سابقه و بی‌نظیری در جهان اسلام حاکم شد. همه منتقدین و معترضین گفتند اینها وقتی حسین سبط پیامبر را می‌کشند به بچه شش‌ماهه رحم نمی‌کنند حرم پیامبر دختران پیامبر را تازیانه می‌زنند با بقیه چه خواهند کرد؟! بنابراین یک سکوت و خفقان و استبداد بر همه جا حاکم شد. اگر امام سجاد(ع) نبود اسلام بعد از کربلا دفن می‌شد. زینب(ع) و سجاد(ع) و اهل بیت بودند که نگه داشتند.

حضرت سجاد(ع) بعد از دوران اسارت وقتی برگشتند به مدینه یکی از امویان آمد جلوی امام سجاد و گفت که چطوری؟! ضربه را خوردید خوب بود؟! چه کسی باخت و چه کسی برد؟ چه کسی شکست خورد؟ حضرت سجاد(ع) پرسیدند بگذار وقت نماز برسد و صدای اذان بلند شود آنگاه خواهی دانست که چه کسی باخت و چه کسی برد؟ شما می‌خواستید ریشه رسالت را بزنید و ما نگذاشتید. همین که شما دشمنان دین مجبور می‌شوید که شهادت به رسالت پیامبر بدهید همین معنی‌اش این است که شما شکست خوردید و ما پیروز شدیم. برای ما مهم نبود که ما کشته بشویم و اسیر بشویم. فرمود: «عادَتُنا الشَّهادة» سنت ما شهادت است. مرگ و اسارت کرامت ماست. ما از این مسائل نمی‌ترسیم ما هدف‌مان اسلام بود و به هدف‌مان رسیدیم. اذان که گفتند خودت هم مجبور می‌شوی اذان بگویی، بعد می‌فهمی که چه کسی برنده شد و چه کسی شکست خورد. امام سجاد(ع) در آن شرایط شروع کردند به تربیت انسان‌های صالح؛ از طریق دعا، جلسه گفتگو، تربیت انسان و ذکر مصیبت‌های اباعبدالله(ع) این پرچم را بالا نگه داشتند. یکی از بزرگترین حرکات و روش‌های معجزه‌آسای امام زین‌العابدین(ع) غیر از دعاهای صحیفة سجادیه که یک دنیا معارف است، فقط دعا نیست، دعا هم خیلی مهم است، اما در کنار دعا، شما در کل این صحیفه درس توحید، درس عدالت، درس اخلاق، درس سیاست، درس حقوق بشر، درس ترقی و پیشرفت صحیح، درس برادری، درس محبّت و عاطفه، همه درس‌ها در همین دعاهای صحیفه در همین پنجاه و چند دعا، در ظاهر دعا همه این درس‌ها هست. در کنار او امام سجاد(ع) کار عظیمی که کردند این دین و اسلام قلابی که بنی‌امیه داشتند به اسم اسلام ارائه می‌دادند او را رسوا کرد و روحانی‌نماهای فاسد، به تعبیر امام آخوندهای درباری، روحانی‌نماهایی که لباس روحانی داشتند، نان دین می‌خوردند اما برای دنیای خودشان کار می‌کردند، ترسو بودند، حاضر نبودند برای دین فداکاری بکنند، پای سفره دین می‌نشستند اما حاضر نبودند برای دین فداکاری بکنند و سینه چاک بدهند! حاضر نبودند برای دین سیلی بخورند! امام سجاد(ع) اینها را رسوا کرد.

یک نامه‌ای دارند ایشان که در «تحف‌العقول» و منابع روایی شیعه هست، خطاب به محمد‌بن‌مسلم زهری. این محمدبن‌مسلم یک عالم دین و فقیه بود. یک مدتی هم با خود اهل بیت(ع) با خود امام سجاد(ع) سروکار داشت، با خود مفاهیم و قرآن و حدیث و فقه آشنا بود. اهل فتوا بود. آدم حسابی بود، این برای دنیا از سر ترس و برای منافعش با حکومت ساخت و همکاری می‌کرد.

یک نامه‌ای امام سجاد(ع) خطاب به او دارد. من چند فراز از این نامه را برایتان بخوانم، فرمودند که «فما اخوَفَنی أن تکون فما قال‌الله فی کتابه» خیلی می‌ترسم و نگرانم که تو مصداقی از آن کسانی باشی که در خداوند در کتابش به آنها اشاره کرده و می‌فرماید که اینها گروهی بودند که پس از گروه اول آمدند. گروه اول کسانی بودند که اصل دین را اقامه کردند و احیاء کردند، و دیگرانی آمدند به جای اینها آن میراث دین به اینها رسید، بعد فرمودند که اینها «وَرِثَُ الکتاب» قرآن به دست نسل بعدی رسید، به دست این تیپ گروه آدم‌ها رسید، «یأخذونَ» کتاب مقدس کتاب الهی، «یأخدون عَرَضَها و الأدنی» ولی آنها دل به دنیا دادند و چسبیدند به منافع خودشان و کتاب خدا و حقیقت دین را فدای منافع دنیوی خودشان کردند. با این استدلال، با این بهانه و توجیه که «فَیَقولون سَیُغْفِرَ لَنا» مرتب هم خودشان را تسلّی دادند که چیزی نیست خدا انشا‌ءا... می‌بخشد حالا ما هم خیانتی می‌کنیم چیز مهمی نیست «سیغفر لنا» خدا می‌بخشد و تمام می‌شود. امام حسین به آن فقیه بی‌تقوا و خائن به دین فرمودند که خیلی می‌ترسم که تو مصداقی از این آیه باشی که با خودت بگویی حالا ما این کثافت‌کاری‌ها را می‌کنیم مهم نیست انشاءا... خدا می‌بخشد. بعد فرمودند که پیرمرد «إنَّکَ لَستَ فی دارِ المُقام أنتَ فی دارٍ قد عاونت و رَحیل» (0:37:37)

عمو! اینجا – دنیا- جای ماندن نیست و تو در موقعیتی نیستی که اینجا ماندنی باشی، بشنو صدای رحیل و حرکت را که این ماه یا این سال، یا چند ماه یا چند سال و یا چند هفته دیگر رفتنی هستی، تمام شد. تو برای چه نشستی و برنامه برای چه کسی می‌ریزی؟ تخیّلات برای کی؟ برای چه زمانی داری نقشه می‌کشی؟ فرصتی نداری. فرمودند که «فَما بقاء المرءِ بعدِ القُرَناء» تمام این هم‌سن‌ها و رفقای تو اکثرشان مردند و رفتند بیدار نمی‌شودی؟! «طوبی لَِمن کان فی‌الدّنیا علی وَجَل» خوشا آنانکه در دنیا مسئولانه زندگی کردند، نگران حقیقت بودند، دغدغه حقیقت داشتند، راحت و راحت‌طلب نبودند. بعد فرمودند که «الّذی یَحفظُ علَیک لایقفع» آن کسی که مراقب توست، یعنی خداوند متعال او از تو حافظ نیست از تو، هر حرفی که می‌زنی هر فتوایی که می‌دهی، هر خنده‌ای که می‌کنی، هر سکوتی که می‌کنی دارد در نامه اعمال تو ثبت می‌شود خداوند مراقب توست. فرمودند «تَجَهَّز فَقَدّنا کسَفَرٌ بعید» آماده شو! آن سفر طولانی مرگ را در پیش داری «و داوِ ذنبک» این بیماری خودت را علاج کن «فَقَد دَخلَکَ سُقمٌ شدید» تو مشکل داری! تو خودت متوجه نیستی تو دچار یک بیماری شدید هستی، تو دچار یک بیماری اعتقادی و اخلاقی هستی! بعد فرمودند که «ذَکَرتُ قول الله» من نمی‌خواهم که تو را عذابت دهم «لکِنی أرَدْتُ» فرمودند «لا تَحسب أنَّی أرَدتُ توبیخک و تألیفک» فکر نکن که می‌خواهم به تو اهانت و خشونت کنم به تو بی‌ادبی کنم؟ نه. من می‌خواهم به این آیه قرآن عمل کنم که فرمود «ذَکِّر فَإنَّ ذکرا تنفعُ المؤمنین» شاید بیدار بشوی.

اینها بخش‌هایی از نامه امام سجاد(ع) است. فرمودند در آن نامه که تو واقع‌بین هم نیستی، حتی واقعیت را هم درست نمی‌بینی. محاسبات مادی‌ات هم غلط از آب درمی‌آید. «أغَسَلْتَ ذکرَ فَمن مَضی من اثنان و أقرانِ» تمام هم‌ردیفانت را نمی‌بینی که دارند می‌روند و می‌میرند یکی‌یکی! «وَانْظُر حَلِّل تَلُل مثل مقتلیک» (0:40:09)

آخر او مرتب استدلال می‌کرد من می‌دانم شما حق می‌گویید ولی من در موقعیتی قرار دارم، یک شرایطی دارم، من نمی‌توانم چاره‌ای ندارم. موقعیت من یک موقعیت مخصوصی است! امام به او فرمودند که بقیه کسان دیگر هم، علما و فقهای دیگر هم بودند که آنها هم در موقعیت تو قرار داشتند، چرا آنها این استدلال شیطانی را نکردند و نمی‌کنند؟ چرا آنها فتوا برای اینها نمی‌دهند. «ان حَمَقَتُهُ فی مثل ما وقعت فیه» چرا آنها در این چاله‌هایی که تو افتادی نیفتادند؟ مشکل خود تو هستی نه موقعیتت! مشکل در خود توست نه موقعیت تو. و الّا موقعیت سخت‌تر از کربلا؟! شرایط - به لحاظ مادی- بدتر از کربلا؟! فرمودند یعنی چه که این حرف‌ها را می‌زنی؟ چرا این حکومت فاسد به دیگران طمع نمی‌کند «هل تریهم ذَکَرتَ خیراً» چرا آنها به اینها طمع نمی‌کنند؟ چرا به کسان دیگری که مثل تو در این موقعیت هستند آنها همکاری نکردند؟ «إذ ساروا یقترون بِرأیِکَ و یعملون بأمرِک» من نگران تو هم دیگر نیستم، نگران آن مردم ساده‌ای هستم که فکر می‌کنند تو عالِم دین هستی و فتوای تو از خداست. آن مردم «یقتدونَ بک» به تو اقتدا کردند و «یعملون بأمرک» دنبال تو حرکت می‌کنند، تو یک دین دروغین و یک شرع قلابی برایشان ساختی، دینی که از سیاست جداست، دینی که در خدمت توجیه ظلم است! تو «إن أحلَلْتَ أحَلّوا إن حرَّمْتَ حرَّموا» هرچه را که تو بگویی حلال است مردم می‌گویند حلال است و هرچه را که تو تحریم کنی مردم حرام می‌دانند! فکر می‌کنند که هرچه را که تو بگویی شرع و دین است. من نگران این هستم تو داری به دین و به مردم خیانت می‌کنی. «لیس ذالک عندک» چنین شایسته‌گی در تو نیست. مردم را فریب دادی. من نمی‌گذارم که مردم فریب تو را بخورند. «ولکن أظهرهم علیک رقبَتُهُم فیما لدیک ذهاب علمائهم و غضبتٌ جهل علیهم» فرمودند متأسفانه این‌ها طوری برخورد کردند که جامعه را از علما خالی کردند، اینها را زدند و حذف کردند، ترک کردند، و این که تو داری «غلبتُ الجهل علیک و علیهم» این جهل است، علم نیست. یکسری محفوظات داری اما تو عالِم نیستی تو از همه جاهل‌تری. فرمودند «وَ حُبُّ الریاسه» تو ریاست‌طلب و قدرت‌طلب و جاه‌طلب هستی «و طَلَب الدنیا منه» اهل دنیا هستی، ظاهر دینی و معنوی داری ولی اهل دنیا هستی. فرمودند «أ ماتری ما أنت فیه من الجهل و الغَرَّ» نمی‌بینی که در جهل و فریب فرو رفتی، تو عالم نیستی «و مَن ناسُ فیه من البلاءُ و الفتنه» و مردم در بلاء و فتنه آفتادند و فریب دارند می‌خورند. «قد ابتلیتَهُم و فَتِنْتَهُم» تو مردم را مبتلا کردی، تو مردم را فریب دادی. و بقیه عبارات که «فَوَقَعُ مِنک» این مردم در دریایی افتادند، کسانی که پیرو دین پیرو اسلام – به تعبیر امام اسلام آمریکایی- کسانی که دنبال اسلام آمریکایی، اسلام سازشکار راه می‌افتند «وَقَعُوا مِنک فی بحرِ لایدرَکُ عمقهُ و فی بلاءالله» اینها در دریایی فرو می‌روند که عمق این دریا معلوم نیست. مبلّغین اسلام آمریکایی می‌خواهد مردم را در یک دریای بی‌پایان غرق کردند در واقع تعبیر اسلام آمریکایی تعبیر بنده است. «فاللهُ لَنا و لَک» فرمودند که خدا به داد ما و تو برسد به این طرز تعریفی که از اسلام می‌کنی.

این را بگذارید در کنار اینکه امیرالمؤمنین وظیفه علما را در نهج‌البلاغه تعیین کرد، فرمود که «أللا یغارّوا علی کذبه ظالمٍ و لا سقب مظلوم» (0:44:43)

فرمود خداوند از علما پیمان گرفته است که نسبت به دو چیز نباید سکوت و سازش کنند. 1) کذّتِ ظالم، پرخوری ستمگران که حقوق فقرا را بالا بکشند و بخورند. ظلم اقتصادی. ظلم سیاسی «و لا سقب مظلوم» و نه گرسنگی ستم‌کشیدگان. امیرالمؤمنین فرمود عالم دین کسی است که در برابر گرسنگی فقرا و پرخوری ستمگران سکوت نکند. «لا یغارّوا» مغارّه یعنی قرار و آرام گرفتن، یعنی سازش کردن. امیرالمؤمنین فرمود عالِم دین کسی است که در برابر گرسنگی مظلوم و پرخوری ستمگر سازش نکند و آرامش نداشته باشد و داد بزند، اگر این نباشد عالِم دینی نیست. این حرف امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه است.

امام سجاد(ع) به این فقیه بی‌تقوا و دنیاطلب در این نامه می‌نویسند که وقتی آدمی به سن تو با این سن، با این تحصیلات، با این معلومات، با این دانش دینی‌ات، فریب دنیا را می‌خوری و دنبال دنیا راه می‌افتی چه توقعی از جوانان و کسانی که اهل علم نیستند من داشته باشم. تعبیرشان این است فرمودند «إذا کانتِ الدّنیا تبلغُ مِن مثلِکَ هذا المبلغ معک سنِّکَ و رسوخُ عِلمک» با این سن و عمر تو، و با این دانش و سوادت، «وَ حضور اَجَلِک» و اینکه به مرگ نزدیکی و پایت لبِ گور است، وقتی تو اهل دنیا می‌شوی «فَکَیف یسلم الحدثُ فی سِنّه الجاهل فی علمه المهفوا فی رأیِه المدخول فی عقله» (0:46:41)

دیگر چه توقعی از کسانی که سنی ندارند، یعنی آدم وقتی جوان است بیشتر امید به زندگی دارد، خطرش بیشتر است، و چه توقعی که از کسانی که علم دین ندارند و همین مقدار اطلاعاتی که تو داری ندارند. بعد امام سجاد(ع) زیر نامه نوشتند که «إنا لله و إنّا إلیه راجعون» پناه بر خدا. این کلمه استرجاع، یعنی من آرزوی مرگ می‌کنم یعنی کاش بمیرم و نبینم کسانی مثل شماها را، «اَلا مَنِ المؤوَل» دیگر به چه کسی می‌شود اعتماد کرد «و عندَ مَن المستعطل» به کجا می‌شود پناه برد؟ «نشکوا إلی ا... و الثَناء» من فقط به خدا پناه می‌برم و به درگاه خداوند شکایت می‌کنم از امثال شما «وَ ما نری فیک و نحتسِبُ عندا... مصیبتُنا بک» و به پای خدا می‌نویسیم این مصیبت را و به پای خدا این مصیبت را می‌نویسیم و خدا به ما پاداش بده، مصیبتی که از امثال شماها می‌کشیم.

دقیقاً اعتراض امام سجاد(ع) علیه یک دین تحریف شده، یک اسلام قلّابی، اسلامی که اسلام معاویه و یزید، اسلامی که ظاهرش حج هست، نماز هست، روزه هست اما باطن دین نیست. در برابر چنین اسلامی امام سجاد دارد ا فشاگری می‌کند و می‌فرماید این اسلام نیست. حتی به شما بگویم حتی عزاداری برای حسین‌بن‌علی(ع) هم از این اهداف و آرمان‌ها جدا بشود آن هم می‌شود عزاداری یزیدی.

و شما بدانید که یک چنین عزاداری را هم خود یزید برای امام حسین کرد. شما می‌دانید در شام وقتی که سخنرانی‌های حضرت زینب و حضرت سجاد- سلام‌ا... علیهما- حکومت را افشاء کرد کم‌کم در شام پچ‌پچ افتاد بین مردم که اینها که به ما می‌گفتند اینها جزء خوارج‌اند؟ اینها مُسلم نیستند؟ این اسرا که بچه‌های پیامبرند! دختر و پسر پیامبر است! اینها چه می‌گویند؟ کم‌کم بین مردم تردید افتاد. یزید دید که آبرویش رفته، خود یزید کم‌کم دستور داد مجلس تعزیه و عزاداری برای امام حسین گرفتند، گفت من نگفتم خود عمربن‌سعد و ابن‌زیاد آنها را کشتند! من نگفتم بکشند! یعنی این نوع عزاداری انحرافی برای امام حسین(ع) این نوع عزاداری را یزید هم کرد. خود یزید هم روضه امام حسین برایش خواندند!

امام خمینی(ره) می‌فرمود که نگذارید آن حسین، آن علی، آن حسن، و آن فاطمه، و آن زینبی را قبول داریم که ستمگران دنیا از شنیدن نام اینها تن‌شان بلرزد و بترسند. ما آن حسین و عاشورایی را قبول داریم و برایش عزاداری می‌کنیم که مظلومین عالَم به او امید ببدند و بگویند که حسین به داد ما می‌رسد. و الّا حتی عزاداری برای حسین؛ روضه‌خوانی برای حسین و اشک ریختن برای حسین که بزرگترین عبادت است، بزرگترین جهاد عزاداری برای حسین است؛ اما حتی اگر همین هم در خدمت اهداف حسین نباشد، در خدمت دستگاه یزید باشد ثواب ندارد بلکه گناه دارد. عزاداری برای حسین باید حسینی باشد. نمی‌شود حسین در عاشورا در برابر ظلم بجنگد اما عزاداری حسین در خدمت ظلم باشد. این‌ها فرهنگی است که امام سجاد(ع) بعد از عاشورا از آن دفاع کرد و الّا حکومت می‌خواست تحریف کند. یزید می‌خواست بگوید یک اشتباه شد، یک سوء تفاهم شد، یک اتفاقی افتاد در کربلا من هم نگفتم خود ابن‌زیاد کردند، بیایید مسئله را حل کنیم، من هم برای سیدالشهداء روضه می‌گیرم و یک گریه‌ای می‌کنیم و... حل کنید تمام شود! امام سجاد(ع) اجازه نداد، گفت نمی‌گذاریم خون حسین را از پیشانی تاریخ پاک کنید. این خون برای همیشه تازه خواهد ماند و برای همیشه خواهد جوشید. نمیگذاریم خون حسین خشک شود.

هر سال محرم و عاشورا اشک می‌ریزیم و فریاد می‌زنیم نام حسین را تا تمام ستمگران عالم بترسند تا اسم حسین هست اینها خواهند ترسید. و این را بدانید اگر امروز ما و شما نشستیم و داریم از حسین حرف می‌زنیم اینها جزو خدمات امام سجاد(ع) است.

آنجا امام سجاد(ع) به او می‌گویند که «فَنظُر» به خودت درست نگاه کن! «کیفَ اعظامُکَ لمن جعَلک بدینهِ فی النّاس جمیلاّ» چطور خداوند تو را به خاطر دینش بین مردم محترم و عزیز کرده، مردم بخاطر دین خدا به تو احترام می‌گذارند و تو جمال و زیبایی پیدا کردی؛ اما «کیفَ اعظامُکَ» تو چطور حرمت خدا را نگه می‌داری؟ تو چطور به عظمت خداوند تعظیم می‌کنی؟ تو بخاطر خدا محبوب و محشور شدی، چرا خودت احترام خداوند متعال و احکام خدا را نگه نمی‌داری. «کیفَ صیانَتُکَ لِکسوة من جعلکَ بکسوَتِهِ للنّاس جمیعا» خداوند مواظبت بوده که تا الآن آبرویت نرفته. تو زیر عبای چه کسی مخفی شده‌ای؟ زیر لباس چه کسی مخفی شده‌ای؟ «کیفَ قُربُک أو بُعدُک ممَّن أمرَکَ أن تکونَ مِنهُ قریباً ذلیلا» نسبت خودت را با خدا بسنج، به خدا نزدیکی یا دور؟ به آن کسی که تو را امر فرمود که به او نزدیک باشی و در برابر او ذلیل باشی، امروز خودت، خودت را نگاه کن که آیا به خدا نزدیک هستی یا از خدا دوری؟ آیا دین داری یا دین نداری؟ به آخرت معتقدی یا معتقد نیستی؟ «ما لکَ لا تَنتَبِه مِن نعسَتِک» چرا از این چُرت و خواب بیدار نمی‌شوی؟ «و تَستقیلُ من عَسرَتِک» چرا از این مسیر خطایی که داری طی می‌کنی برنمی‌گردی؟ «فَتقول فَوالله ما قمُتُ لله مقاماً واحدا» - این تعبیر خیلی زیباست- فرمودند با خودت صادق باش یک بار راست بگو!‌ یک بار بگو بخدا سوگند من برای خدا هیچ کار نکردم. یک بار بگو که اینها همه فریب بود. بگو که «واللهِ ما قُمتُ لله مقاما واحدا» بگو به خدا سوگند حتی یک بار برای خدا نایستادم، یک بار برای خدا قیام نکردم. «أحییتُ بِهِ لَهُ دینا» اعتراف کن که من هیچ کاری برای دین نکردم که دین خدا احیاء بشود. «أحییتُ بِهِ لَهُ دینا» بگو من به اسم دین مطرح بودم ولی یک اقدام برای احیای دین خدا نکردم. «أو أَمُتُّ لَهُ فیه باطلا» حتی یک بار در برابر باطل نایستادم در برابر انحراف و فساد و ظلم نایستادم که به دست من یک حقی احیا بشود و یک باطلی بمیرد. این را اعتراف کن «فهذا شکرُکَ مَنِ استَحمَلَک ما اخوَفنی أن تکون کَمن قال الله تعالی فی کتابه اَذاء الصلوه و التَّبَعوا الشَّهوات سوف یلقون قَیّا» فرمودند این است تشکر تو از خداوند؟ این است مسئولیت‌پذیری‌است در برابر خداوند که خدا به گردن امثال تو گذاشت؟ چقدر می‌ترسم از اینکه تو هم مصداق آن کسانی باشی که خداوند در قرآن فرمود آنها نماز را ضایع کردند و رابطه‌شان را با خدا ضایع کردند «واتَّبَعوا الشَّهوات» و دنبال لذایذ و منافع دنیوی خودشان افتادند و به زودی با عذاب الهی رودررو خواهند شد «مَاستَحمَلَکَ کتابَهُ واستَودَعَکَ علمَهُ فَعَضَعتَها» خداوند کتابش را به امثال تو سپرد و علم الهی، علم انبیاء را به امثال تو واگذار کرد که مسئولیت‌تان را انجام دهید «فَعزَّتَها» تو اینها را ضایع کردی و زیر پا گذاشتی «فَنحمَدُ اللهَ الّذی آفانا منِ مهتلاکَ به» سپاس خدای را که من را به مشکل امثال تو دچار نکرد و ما را معاف کرد و سالم نگه داشت از این بلا و مصیبتی که امثال تو گرفتارش شدید و مردابی که گرفتارش شدید، والسّلام.

و آخر نامه نوشت، نامه را فرستاد، این تلاش امام سجاد بود برای اینکه مواظب باشد که اسلام و قرآن، اسلام و سنّت، اسلام فاطمه، اسلام حسن، اسلام حسین فراموش نشود. با این نامه و با این موضع‌گیری‌ها این خط را نگه داشت.

امام سجاد(ع) در کنار افشای این دسته از افراد، اشاره فرمودند به علمای صالح و مجاهد. در کنار آنها که اینها را افشا کردند، اسلام آمریکایی را افشا کردند، امام سجاد در این نامه اشاره می‌کنند به علمای صالح، علمای باتقوا و فاضل، علمای مجاهد و زاهد. آنجا امام سجاد(ع) می‌فرمایند که – البته این را که می‌گویم در یک نامه دیگری است، این روایت با آن فرق می‌کند، این روایت دیگری است که اینجا باز یک دسته دیگری از اینها را افشاء می‌کند- بعد می‌فرمایند فریب ظاهر افراد را نخورید، بعضی از اینها «فإنَّ فی النّاس من خسرَ الدنیا و الآخره بترکِ الدُّنیا از دنیا» از بخشی از دنیا می‌گذرند اما برای خدا و آخرت، برای یک دنیای دیگری! فرمودند فریب اینها را نخورید «یَری أنَّ لَذَّتَ رَأسَة الباطلَ افضل مِن لذَّت الاموال» ممکن است از مال بگذرد اما از لذّت ریاست نمی‌گذرد این یک دنیاست و آن هم یک دنیا. اما فرمودند جدای از این دسته «ولکنَّ الرجل کلَّ الرجل مِمَّن رجل» انسان درست، انسان تمام، انسان نیک و الگو، انسان وارسته، علمایی هستند که «هو الَّذی جعل هواءٌ تبَعاً لِأمرا...» علمایی که دنبال منافع خودشان نیستند و خودشان، جان و آبرو و زندگی‌شان را فدای راه حق و خداست، تابع امر الهی‌اند. علمایی که در صدرشان خود امام سجاد(ع) و اهل بیت هستند. علما و فقهای صالحی که در طول تاریخ آمدند و اگر آن علما نبودند امروز اسلام به ما و شما نمی‌رسید. امروز ما و شما اگر این روایات را داریم می‌خوانیم بخاطر خدمات و فداکاری آن دسته از علماست. علمای مجاهد، علمای زاهد، زندگی‌های ساده، آشنا با قرآن و سنت که تمام عمرشان را برای انتقال مفاهیم دین و حقیقت به مردم قرار دادند و جان و مال‌شان را در راه خدا دادند. کسانی مثل شهید عارف حسینی.

امام سجاد(ع) فرمودند که «هو الذی جعل الذی تباع لأمرالله» آن عالم مجاهدی که همه چیزش را تابع امر الهی و تابع شریعت است و دنبال نفس خودش نیست «و قُواهُ مبذولَ فی رضی‌الله» تمام نیروهایش را در راه رضای خدا بذل و فدا می‌کند، برای خودش چیزی نمی‌خواهد. «یَری الظُلّ مع الحق أقرب الی عزّ الأبد من العزّ الباطل» ترجیح می‌دهد سختی‌های دنیا در راه حق را بر برخورداری‌ها و رفاه‌های دنیوی سختی و شهادت و مصیبت و دربه‌دری، اینها را بر راحتی دنیا ترجیح می‌دهد. برای چه؟ «مع الحق و للحق» فرمودند کسانی که حاضرند برای حق همه چیزشان را به خطر بیندازند، ذلت ظاهری دنیا را تحمل بکنند بخاطر عزّت ابد «فذلکمُ الرجل نعم الرجل» باز اما سجاد(ع) فرمودند اینان مردان خدا هستند، اینان مردان خدا هستند «وَبِهِ فَتَمَسَّکوا» به چنین افرادی تمسّک کنید. دنبال‌شان باشید، خط آنها را بروید «وَ بِسُنَّتِهِ فاقتَدوا» به سنت آنها اقتدا کنید، به روش آنها عمل کنید «و إلی ربِّکُم بِهِ فَتَوَسَّلوا» اگر می‌خواهید متوسل بشوید به درگاه الهی، به چنین افرادی و از چنین افرادی کمک بخواهید.

من به خصوص به دانشجویان و طلّاب جوانی که در جلسه هستند عرض می‌کنم، الگوهایتان را بشناسید و مصداق این دسته از روایات امام سجاد(ع) از بین شماها باید باشد و شماها هستید. فرمود «فَإنَّه» چنین افرادی، چنین علمای مجاهدی وقتی پیدا شدند «لا تُرَدُّوا لَهُ دعوةٌ» اینها مستجاب‌الدعوه هستند دعایشان رد نخواهد شد «وَ لا تُخیَّبُ لَه طلِبَتُهُ» هرچه از خدا بخواهند، خدا در دنیا یا آخرت به آنها خواهد داد. فرمودند که دنبال اینها باشید.

من عرضم را ختم می‌کنم با عبارتی که امام(ره) بعد از شهادت شهید سیدعارف حسینی پیام دادند، که امام هم دقیقاً همین خط امام سجاد(ع) را در این پیام آوردند و این دو طیف رااز هم جدا کردند. دو طیف اسلام آمریکایی و اسلام ناب را امام در پیام‌شان به مناسبت شهادت عارف حسینی از هم این دو خط را جدا کردند. ...



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha